loading...
حجاب، تاج بندگی
طاهره بازدید : 139 سه شنبه 31 تیر 1393 نظرات (0)
ماهواره به عنوان یکی از ابزار نفوذ و رخنه به فرهنگ و استقلال فرهنگی یک ملت یکی از موفق ترین ابزار ها از نظر کشور های سلطه گر بوده است و خواهد بود.نمونه ی آشکار آن کشور خودمان است که واقعا اثرات ماهواره و شبکه های ماهواره ای و فرهنگ پوچ غرب در آن آشکار است.اما اهداف ماهواره و شبکه های آن چیست؟آیا واقعا تمدن غرب به فکر سرگرمی کشور های اسلامی به خصوص ایران است؟!!



جای تاسف دارد که بگویم افرادی هستند که به این سوال پاسخ آری بدهند!.اهداف اصلی ماهواره تغییر دادن ارزش های جامعه است که در این امر خیلی موفق بوده.نمیدانم چرا بعضی خانواده های ما با تمدن اصیل ایرانی توجهی به این مسئله ای حیاتی ندارند که این شبکه های نه تنها سودی ندارند بلکه سرتاسر ضرر اند.فکر میکنید چرا وضعیت حجاب خانم ها چرا اینقدر زننده و غیر اسلامی شد؟خب بعضی ها می گویند دل باید پاک باشد نه ظاهر! چگونه امکان دارد فردی ذاتا پاک و دانا باشد اما ظاهرش بر خلاف دلش باشد؟!پس این توجیه کاملا اشتباه است. افرادی را مشاهده میکنم که سریال های پوچ و بی محتوا را به نماز ترجیح میدهند و اینگونه دین و ایمانشان ضعیف میشود هر بار که اینکار را انجام میدهنید ایمانشان ضعیف تر و ضعیف تر میشود تا جایی که ایمانشان را از دست میدهند و به جایی میرسند که در زندگی چیزی جز پوچی حس نمیکنند
طاهره بازدید : 91 جمعه 27 تیر 1393 نظرات (0)
رسول خدا (ص) فرمود: همانا فاطمه عفت خویش را پاس داشت و خداوند متعال، نسل او را بر آتش حرام گرداند

رسول خدا (ص) فرمود : سه گروه هرگز داخل بهشت نمی شوند :

 1- کسی که نسبت به عفت ناموس خود بی تفاوت است .

 2- زنی که خود را در لباس و حرکات و امور دیگر شبیه مرد سازد .

 3- شرابخوار




گفتم حجاب؟ گفت دلت پاک باشد.

 گفتم فساد؟ گفت لذت ببر خدا بخشنده است

 گفتم دل پاک چگونه موجب فساد میشود ؟ سکوت کرد. . .
طاهره بازدید : 103 شنبه 31 خرداد 1393 نظرات (1)
یکی از سیاست های جدید شبکه ماهواره ای جم کلاسیک در عادی سازی روابط نامشروع زن و مرد، ایجاد نوعی تعریف جدید میان افراد در بعضی از سریال ها است.



 این شبکه به هر وسیله ای تلاش می کند تا از پایبندی مخاطبین به اخلاق آموزه های دین بکاهد و آزادی روابط زن و مرد را امری کاملا عادی جلوه دهد. به همین ترتیب همه زن ها و مردها در روابط اخلاقی و زناشویی خود آزادی مطلق دارند و می توانند با استقلال و بدون هیچگونه ممنوعیتی شریک جنسی خود را هرچند برای حضور در یک جلسه دوستانه انتخاب کنند، تا بدین وسیله نسبت به دوستان خود به نوعی عقب نمانند.


ابتذال در این شبکه و دیگر شبکه های ماهواره ای به حدی است که حتی یک پسر برای اینکه در رقابت با دوستانش عقب نماند از خواهر خود به عنوان دوست دخترش در مجالس رقص و آواز استفاده می کند و - با عرض پوزش- حتی دوستی خواهر و برادرها ممکن است به روابط جنسی هم ختم شود.


گفتنی است، شبکه های ماهواره ای که برای ترویج ابتذال و بی بندوباری از هیچ کوششی دریغ نمی کنند، عادی جلوه دادن و روابط خارج از عرف میان محارم و اعضای یک خانواده را با هدف از بین بردن وجدان اعتقادی و غیرت انسانی به عنوان  اهداف بعدی خود دنبال می کنند.
طاهره بازدید : 94 یکشنبه 17 فروردین 1393 نظرات (0)
مسابقه مسابقه

در راستای اهداف شیطان و یاورانش در نظر داریم مسابقه ای با جوایز نفیس تحت عنوان بی حجابی ترتیب بدهیم لذا از شما متقاضیان دعوت میشود حضور خود را با یک پیامک با متن :یا شیطان ...به شماره 666666 ارسال نمایند
نکته :همه شرکت کننده گان این مسابقه از جوایز بهره مند خواهند بود..


شرایط مسابقه


1-در این مسابقه افرادی که بد حجاب تر باشند برنده خواهند بود
2-افراد چادری که آرایش میکنند و موهایشان را بیرون میگذارند از امتیاز ویزه برخوردار خواهند بود
3-پوشیدن کفش های پاشنه دار و محرک
4-نپوشیدن جوراب یا حداقل پوشیدن جوراب های رنگ پا یا رنگی محرک
5-ارادات نداشتن به خون شهدا
5- بی توجهی به دستورات قرآن و سایر ادیان آسمانی
6-شوخی و خنده با نامحرم وعشوه گری (حتی اگر برادر شوهر،داماد یا عموی شوهر هم باشد پذیرفته است)
7-پوشیدن لباس های اندامی و بدن نما
8-استفاده از هرگونه زینت که خلاف آیه قرآن باشد
9-نداشتن ارادت به امام زمان
10-فروختن عفت و زنانگی و نجابت با قیمت ارزان
11-توجه به مدل های ماهواره و الگوهای غربی


مکان مسابقه


- کوچه و خیابان
-مدرسه و دانشگاه
-مکان های عمومی (پارک ها،سینماها)
-مهمانی های خانوادگی و دوستانه
-روی خون شهدا
-در کشور امام زمان
- در مجالس عزای امام حسین علیه السلام


زمان مسابقه


-از امروز تا هر زمانی زیبایی دارید..
-از امروز تا شب اول قبر...
-از امروز تا هر زمانی خدا به شیطان فرصت داده..


اهداف مسابقه


-نارضایتی خداوند
-شکستن دل امام زمان
-سیلی زدن به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
-بی حرمت کردن خون شهدا
-رضایت شیطان و یاورانش و استکبار جهانی
-لرزاندن دل جوان هایی که شرایط ازدواج ندارند
-دور کردن جوان ها از خدا و امام زمان به علت افتادن به گناه
-رواج ابتذال در جامعه
-بی میل کردن مردان جامعه به همسرانشان و تقویت حس تنوع طلبی آن ها
-غارت کردن حیا و عفت دختران
- ایجاد فضای رقابتی جهت بی حجابی
-و صد ها هدف دیگر...


معطل چه هستید !!!


همین الان ثبت نام کنید و جوایز این مسابقه را از دست ندهید...
چشم امام زمان به شماست ،یالا برای غریب تر شدنش یک قدم بردارید،شک نکن دختر! شهدا کیلویی چند هستند،شهید همت سرش جدا شد که شد،شهید باکری جنازه اش بر نگشت خب به تو چه این حرفا ،یالا موهاتو بذار بیرون،یالا آرایش کن ، دلبری کن، تو الان جوانی و باید از جوانیت استفاده کنی به تو چه که بیشتر شهدای ما جوان و زیر 25 سال بودن،به تو چه که هنوز خیلی از مادراشون منتظر برگشتن بچه هاشون هستن،اصلا بذار مادراشون بد نگاهت کنن تو چکار با نگاه اونا داری مهم اینه که تو کم نیاری پیش رفقات،مهم اینه که همه پسرای خیابون بگن چقدر زیبایی،مهم اینه که دل همه برات بلرزه...دستورات قرآن هم بی خیال شو اینا مال 1400 سال پیشه..به اینم فکر نکن که توی کربلا وقتی دختران امام حسین،عزیز دردونه های امام حسین رو با تازیانه میزدن ،زیر شلاق ها فریاد میزدن ما رو بزنید اما به حجاب ما توهین نکنید....همه این حرفا رو دور بریز و از الان وارد این مسابقه شو،نگاه کن ببین خیلی ها اومدن مواظب باش عقب نمونی از بقیه...
طاهره بازدید : 93 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

"حجاب یعنی: به انسان بودنم نگاه کن نه به زن بودنم"

در جامعه زن و مرد تقسیم نمیشوند. تقسیم زن و مرد خانوادگی است. در خانواده ست که یکی زن و یکی مرد است. در جامعه ما زن و مرد نداریم، انسان  داریم.

و اصلا یکی از فلسفه های حجاب همینه.حجاب میخواهد زن در عرصه عمومی باشد، در جامعه باشد ، توی صحنه سیاسی علمی ،اقتصادی فرهنگی باشه. حجاب واجب شد برای اینکه راه "حضور شرافتمندانه" زن در جامعه تضمین بشه. البته نه حضور غیر لازم حضوری که باز به غلبه جنسیت بر روابط اجتماعی شود، بلکه حضور انسانی، تا جایی که حضور حضور انسانی است. نه حضور مذکر و مونث... این حضور جزو مطالبات اسلامی است.

حجاب در درجه اول حفاظت از زن است، حفاظت از حرمت و کرامت اوست. زن اگر بدون حجاب و با خود آرایی بیاد در جامعه فضای جنسیت حاکم میشه در محیط و یک عرصه عمومی تبدیل میشه به یک عرصه جنسی.و مرد هم موجودی نیست که در برابر چنین محیطی بی تفاوت باشه. و اولین قربانی این وضعیت، یعنی اولین قربانی تضعیف حجاب زن است.

حجاب آمده که زن بعنوان انسان و  با شرافت در جامعه بیاید و بدون ان یا زن نباید به جامعه بیاید یا بعنوان مادینه بیاید بعنوان مونث. و برخوردهای اجتماعی بجای برخورد انسان با انسان تبدیل میشه به برخورد های مذکر و مونث.

و در چنین وضعی اولین قربانی  زنه ، بعد خانواده، بعد مرد و نهایتا کل جامعه...


قسمت هایی از سخنرانی جناب آقای رحیم پور ازغد
طاهره بازدید : 109 پنجشنبه 28 آذر 1392 نظرات (3)
سرکلاس بحث این بود که چرا بعضی از پسرهایی که هر روز بایک دختری ارتباط دارند، دنبال دختری که تا به حال با هیچ پسری ارتباط نداشته اند برای ازدواج می گردند! اصلا برایمان قابل هضم نبود که همچین پسرهایی دنبال این طور دخترها برای زندگیشان باشند!

این وسط استادمان خاطره ای را از خودش تعریف کرد:

ایشان تعریف میکردند من در فلان دانشگاه، مشاور دانشجوها بودم، روزی دختری که قبلا هم با او کلاس داشتم وارد اتاقم شد، سر و وضع مناسبی از لحاظ حجاب نداشت، سر کلاس هم که بودیم مدام تیکه می انداخت و با پسرا کل کل می کرد و بگو بخند داشت، دختر شوخی بود و در عین حال ظاهر شادی داشت.

سلام کرد گفت حاج آقا من میخواستم در مورد مسئله ایی با شما صحبت کنم، اجازه هست؟

گفتم بفرمایید و شروع کرد به تعریف کردن.

"راستش حاج آقا توی کلاس من خاطر یه پسرَ رو میخوام، ولی اصلا روم نمیشه بهش بگم، میخوام شما واسطه بشید و بهش بگید، آخه اونم مثل خودم من خیلی راحت باهام صحبت میکنه و شوخی میکنه، روحیاتمون باهم می خوره، باهم بگو بخند داره، خیلی راحت تر از دختر های دیگه ای که در دانشکده هستن بامن ارتباط برقرار میکنه و حرف میزنه، از چشم هاش معلومه اونم منو دوست داره، ولی من روم نمیشه این قضیه رو بهش بگم میخواستم شما واسطه بشید و این قضیه رو بهش بگید."

حرفش تمام شد و سریع به بهانه ایی که کلاسش دیر شده از من خداحافظی کرد و رفت.

در را نبسته همان پسری که دختر بخاطر او بامن سر صحبت رو باز کرده بود وارد اتاق شد. به خودم گفتم حتما این هم بخاطر این دخترک آمده، چقدر خوب که خودش آمده و لازم هم نیست من بخواهم نقش واسطه رو بازی کنم!

پسر حرفش رو اینطور شروع کرد که: من در کلاسهایی که می رم، دختری چشم من رو بد جور گرفته، میخوام بهش درخواست ازدواج بدم، ولی اصلا روم نمیشه و نمی دونم چطوری بهش بگم!

بهش گفتم اون دختر کیه: گفت خانم فلانی!

چشم هام گرد شد، دختری رو معرفی کرد که در دانشکده به «مریم مقدس» معروف بود!!

گفتم تو که اصلا به این دختر نمی خوری، من باهاش چندتا کلاس داشتم، این دختر خیلی سرسنگین و سر به زیر ِ، بی زبونی و حیائی که اون داره من تا الان توی هیچ کدوم از دخترهای این دانشکده ندیدم، ولی تو ماشاءالله روابط عمومیت بیسته! فکر میکنم خانم فلانی (همون دختری که قبل از این پسر وارد اتاق شد و از من خواست واسطه میان او و این پسر شوم) بیشتر مناسب شما باشه!

نگذاشت حرفم تمام شود و شروع کرد به پاسخ دادن:

"من از دختر هایی که خیلی راحت با نامحرم ارتباط برقرار میکنن بدم میاد، من دوست دارم زن زندگی ام فقط مال خودم باشه، دوست دارم بگو بخند هاشو فقط با مرد زندگیش بکنه، زیبایی هاش فقط مال مرد زندگیش باشه، همه دردو دل هاشو با مرد زندگی ش بکنه، حالا شما به من بگید با دختری که همین الان و قبل از ازدواج هیچی برای مرد آینده اش جا نذاشته من چطوری بتونم باهاش زندگی کنم؟!

من همون دختر سر به زیر سرسنگینی رو میخوام که لبخندشو هیچ مردی ندیده، همون دختری رو میخوام که میره ته کلاس میشینه و حواسش به جای اینکه به این باشه که کدوم پسر حرفی میزنه تا جوابش رو بده چار دنگ به درسش ِ و نمراتش عالی!

همون دختری که حجب و حیاءش باعث شده هیچ مردی به خودش اجازه نده باهاش شوخی کنه، و من هم بخاطر همین مزاحم شما شدم، چون اونقدر باوقاره که اصلا به خودم جرات ندادم مستقیم درخواستم رو بگم."
طاهره بازدید : 76 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (1)
 چادر یعنی من زنم ، به من احترام بذار …!

چادر یعنی به راحتی نمیتونی منو به دست بیاری …!

چادر یعنی به طرز فکرم اهمیت بده نه به اندامم…!

چادر یعنی من فقط برای یک نفرم …!

چادر یعنی هیچ وقت اجازه نمیدم مرز بین ما شکسته بشه…!

چادر یعنی امام زمان هنوز کسایی هستن که منتظرت موندن…!

چادر یعنی من هنوز دنبال لذتم ( اما از نوع بهشتی )...!

چادر یعنی من میتونم خلاف جهت آب شنا کنم …!

چادر یعنی انتهای یک نگاه هرزه …!

چادر یعنی شاید هیچ وقت نفهمی من چی میگم …!

چادر يعني لبخند علي سكوت شيطان.

چادر يعني وقتي بچه هستي بري زيرچادر مادرت احساس ارامش كني.

چادر يعني وجود.

چادر يعني به خيلي چيز ها پشت كردن.

چادر يعني من هم حرمت دارم.


چادر یعنی من زنم ، به من احترام بذار …!

چادر یعنی به راحتی نمیتونی منو به دست بیاری …!

1334482410113286_large.jpg
طاهره بازدید : 99 پنجشنبه 14 آذر 1392 نظرات (1)

حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که:
روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد.
رسول خدا فرمود:« چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟»
فاطمه عرض کرد:« او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند.»
رسول خدا فرمود:« شهادت می دهم که تو پاره تن منی.»

 - بحارالانوار، ج43
طاهره بازدید : 77 پنجشنبه 02 آبان 1392 نظرات (1)

يک روز دلم به جشن مولا عليه السلام مي‌رفت

در عيدِ غديرِ خُم به صحرا مي‌رفت  هر کوه که در برابر مي‏‌ديدم

چون دستِ علي عليه ‏السلام بود که بالا مي‌رفت

غدير، برکه نيست؛ دريايي است که از دلش،

اقيانوسي به وسعتِ ازل و ابد وَ به عمقِ تاريخِ درد، سر برآورده است.

غدير، سر آغاز رسالتِ آسماني تمام پيامبران خداست.

درختِ دين، در غدير است که سر به ملکوت مي‏‌سايد.

امامتِ دوازده خورشيد، در روشنِ چشم‌هاي غدير، طلوع کرده است.

اينک، دستِ تمامتِ اسلام است که بالا مي‏‌رود.

اينک، دستِ نورانيِ قرآنِ ناطق است که تا عرش خدا اوج مي‏‌گيرد.

اينک، زمين است که به آسمان مي‏‌بالَد.

اينک، خورشيد است که بر تابشِ خود بر علي عليه السلام، به زمين فخر مي‌کند.

و اينک اين کلماتِ آسماني، از ملکوتِ کلامِ پيامبر عليه السلام منتشر مي‏‌شود که:

«هر که را من مولا و سرپرستِ اويم، پس علي عليه السلام نيز مولا و سرپرست اوست؛

خدايا! دوست بدار هر که او را دست بدارد و دشمن بدار هر که او را دشمن بدارد.»

علي عليه السلام، آن نورِ اَزَلي است که پيش از آفرينشِ جهان، در ارگانِ هستي، جاري بود.

علي عليه السلام، آن هدايت‌کننده بزرگِ بهشت است

که اگر دست‌هاي بيعت، با او راستين بودند، کام زمين، در عطش عدالت نمي‌سوخت.

اگر جهان، قدر غدير را مي‏‌دانست،

اکنون آسمان‏‌ها آرزو مي‌کردند که اي کاش لحظه‌اي به جاي اين کُره خاکي باشند!

هجدهم ذيحجه سالِ دهمِ هجري، روزي‏ست که هستي، تمامتِ خود را به غدير بخشيد.

اين عيد بزرگ بر شما مبارک باد.

" روزبه فروتن‏‌پي "

طاهره بازدید : 79 جمعه 05 مهر 1392 نظرات (1)

فکر کنم الان دیگه همه می دونند "باربی" یکی از سلاح های موثر تهاجم فرهنگی استعمار برای کودکان و حتی بزرگسالانه که خیلی از اهداف خودش رو با این اسلحه پیش می بره که فقط یک نمونه اش الگوسازی در ناخودآگاه ذهن کودکان ماست.

دیروز وقتی خاطره ای رو درین باره می خوندم از تدبیر ساده اما موثر یک مادر خردمند و مومن غرق شعف شدم که چطور یک تهدید به نام باربی رو برای فرزند خودش تبدیل به یک فرصت کردند.

خاطره رو با هم بخونیم:

عروسک باربی رو وقتی کلاس سوم بودم شناختم...

دست و پاش ۹۰درجه کج و راست میشد و انگشتای ظریفی داشت.. 

و این برای من که عاشق چیزهای کوچولو و ظریف (مث خونه کوچیک،ماشین کوچیک) بودم رویا بود...

خونه یکی از دخترهای افه ای فامیل بودیم

که برای آب کردن دل من ، کمد باربی هاشو بهم نشون داد...

 باباش وقتی سفرهای دریایی میرفت یکی از اینا رو براش می آورد... عید اون سال مامانم بعد از اصرار فراوان برام یکی از اونا رو با تمام وسایلش خرید.... اون سال من به تکلیف رسیده بودم و باربی من لباس درست و حسابی نداشت....مامانم قاطیِ بازی کردن من میشد و میگفت آخه اینکه اینطوری نمیتونه بره بیرون...

و براش یه شلوار و چادر نماز و یه چادر مشکی دوخت با مقنعه....

فکر میکنید چی شد؟

زانوهای باربی ام شکست....

چون با من نماز میخوند و من وقت تشهد برای اینکه روی دو زانو بشینه زانوهاشو تا ته خم میکردم...

و طبعا یک باربی آمریکایی عادتی به دو زانو چهار زانو نشستن نداره و اصلا خمی زانوهاش تا این حد طراحی نشده....

من بعد از اون ۵ -۶ تا باربی دیگه خریدم و همشون بعد از دو روز زانو نداشتند...

داشتم فک میکردم چقد تحت تاثیر این عروسک بودم؟

مامانم یه کاری کرد که من فک کنم بازیه

ناخناشو با هم کوتاه کردیم چون میرفت مدرسه

لاکاشو پاک کردیم...

موهاشو بافتیم

مث خودم چادر سرش کردم

و نماز جمعه هم میرفت...

مامانم خیلی ساده نذاشت من مث باربی بشم چون باربی مث من شد..زبانکده محصل.


منبع

طاهره بازدید : 67 شنبه 09 شهریور 1392 نظرات (2)

اینکه زن باشی و از آبشارهای زیبای موهایت لذت ببری, ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی تا حتی تاری از آن معلوم نباشد!
اینکه زن باشی و اندام مناسبی داشته باشی ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی!
اینکه زن باشی و بتوانی زیبا و با عشوه حرف بزنی ,ولی نزنی و صدایت را نازک نکنی!
اینکه زن باشی و در بازار عرضه و تقاضای ادا و عشوه و هوس بتوانی عرضه کننده باشی, ولی نباشی هر چند قابلیتش را داشته باشی
اینکه زن باشی و جوری حرف بزنی, قدم برداری و پوشش داشته باشی که همکارت, استادت, هم کلاسی ات تحریک نشود و راحت و آسوده کارش را بکند و تمرکزش به هم نریزد, اینکه با همه این تناقض ها دست به گریبان باشی و حتی پایت گران هم تمام شود!

همه اینها ارزش یک لحظه نگاه رضایت بخش مادرم زهرا را دارد که دست دعا بلند کند و بگوید خدایا:
دختران امت پدرم, همه زیبایی ها را داشتند و معیوب و مفلوج و کچل و زشت نبودند, ولی برای رضای تو زیبایی هایشان را از نامحرم پنهان کردند!
پس تو محبت کن خودت را در دل هایشان پنهان کن!

منبع: چادری ها فرشته اند

طاهره بازدید : 89 چهارشنبه 30 مرداد 1392 نظرات (1)


حجاب فقط یه پوشش در میان انواع پوشش ها نیست
حجاب فقط یه سلیقه در میان سلیقه ها نیست
حجاب فقط یه مرام شخصی در میان مرام ها نیست
حجاب فقط جلوگیرنده ی نگاه ها و پیشنهاد های انسان های دنباله روی شهوت نیست
حجاب یعنی ترجیح دادن خدا برتمامی نظرها و نگاه ها و سلیقه های غیرخدا
حجاب یعنی ارزش دادن به تلاش های زهرا(س)
حجاب یعنی فهمیدن علت مظلومیت های زهرا(س)
حجاب یعنی کنار زدن تمام فایده های بی حجابی به خاطر خدا و خود
حجاب یعنی می دانم که صلاحم در حجاب است چون خدا صلاحم را اینگونه می داند
حجاب یعنی ...
طاهره بازدید : 90 شنبه 26 مرداد 1392 نظرات (1)

برسر مزار شهیدی نوشته: من از خواهرانی که حجاب اسلامی خود را رعایت نمی کنند راضی نیستم.

و نمی دانید چه حس خوبیست زمانی که می دانی برادران شهیدت ازحجاب تو راضی اند.

نمی دانید چه حس خوبیست زمانی که می دانی با پوشیدن چادر یعنی همان حجاب مقدس ، دیگر گدا و اسیر توجه دیگران نیستی.

نمی دانید چه حس خوبیست پوشیدن حجابی که حافظ توست وامنیت خود را با پوشیدن آن تضمین می کنی ودیگر خیالت راحت است که تو عروسک خیمه شب بازی دیگران نیستی.

نمی دانید چه حس خوبیست زمانی که دختران جوان سرزمینت را با پوشش زیبایی مانند چادر در قله های سربلندی و افتخار می بینی.

نمی دانید چه حس خوبیست زمانی که می دانی با پوشیدن چادر و حفظ حجاب و عفتت قدردان شهیدان کشورت هستی.

نمی دانید چه حس خوبیست زمانی که می دانی حجابت از شرمندگی هایی که نسبت به خون شهیدان خاک پاک کشورت داری می کاهد.

نمی دانید چه حس خوبیست زمانی که می دانی با حفظ عفاف خود زکات زیبایی ات را می دهی و با حفظ حجاب خود یکی از واجبات دینت را انجام داده ای.

نمی دانید چه حس خوبیست زمانی که می دانی صاحب ارزشی به نام حجاب هستی که به زندگیت زیبایی بخشیده.

ونمی دانید چه حس خوبیست داشتن همه ی این حس ها برای زنان و دختران کشورت. چراکه می دانی با داشتن آن ها در امنیت و آرامشی.


طاهره بازدید : 177 سه شنبه 15 مرداد 1392 نظرات (0)


شاد و پرنشاط ، سرزنده و پرکار قرآن و نهج البلاغه اگر میخوانم ، رمان و حافظ هم میخوانـــــــــــــــــــــم عاشق پهلوانی های حضرت حیدر اگر هستــــم ،یک عالمه شعر حماسی از شاهنامه هم حفظم!! پای سجاده ام گریه اگر میکنم ، خنده هایم بین دوستانم هم تماشایی است ! من یک عالمه دوست و رفیق دارم


تابستان ها اگر اردوی جهــــــــــــــادی میرویم ،

اردوهای تفریحی ام نیز هر هفته پا برجاست ..


ما اگر سخنرانی میرویم ، پارک رفتنمان هم سرجایش است ..

مسجد اگر پاتوق ماست ، باغ و بوستان پاتوق بعدی ماست ..


برای نماز صبح قرار مسجد اگر میگذاریـــــــــــــــــــــم ،

هنوز خورشید نزده از مسجد تا خانه پیاده قدم میزنیم !!!


دعای عهدمان را اگر میخوانیم ،

همانجا سفره باز میکنیم

و با خنده و شادی صبحانه مان میشود غذا با طعم دعا !


ما اگر چادر سر میکنیم ، نقاش هم هستیم ،

خطمان هم خوب است ،

حرفهای دخترانه مان سرجایش ،

شوخی های دوستانه مان را هم میکنیم ،

نمایشگاه و تئاتر هم میرویم ،

سینما هم اگر فیلم خوب داشت ..

کوه هم میرویم ،

عکس های یادگاری ،

فیلم های پر از خنده و شادی ..


کی گفته ما چادری ها " .... "


من قشنگ تر از دنیای خودمان سراغ ندارم !

دنیای من و این رفیقان با خدایم ،

همین هایی که دنبال زندگیشان در کوچه و خیابان نمیگردند ،

همین هایی که وقتی دلت را میشکنند تا حلالیت ازت نگیرند ول کن نیستند ،

همین هایی که حیاشان را نفروختند ..

خوشبخت ندیده ، هرکس ما را ندیده ...

منبع:چریغ

طاهره بازدید : 134 دوشنبه 07 مرداد 1392 نظرات (0)

http://s2.picofile.com/file/7875677953/maryam_moqaddas.jpg

محشر پر از هیاهو بود و زن در اضطراب. بی مقدمه فریاد کشید: خدایا! خودت مرا زیبا آفریدی، خودت مرا آراستی و جلوه دادی، همین ها بود که دام زندگی ام شد...
حرفش تمام نشده بود که مریم را آوردند؛ مریم مقدس. تا نگاهش کرد، از زیبایی اش مبهوت شد و از عفّتش غرق در خجالت.
دیگر حرفی برای گفتن نداشت...
طاهره بازدید : 170 دوشنبه 31 تیر 1392 نظرات (0)
دكتر مرتضی آقا تهرانی تعریف می كند كه: وقتی در «مؤسسه اسلامی نیویورك» مشغول فعالیت بودم روزی دختر جوانی آمد كه می خواست مسلمان شود؛ گفتم برای پذیرفتن اسلام، ابتدا باید خوب تحقیق كنید بعد اگر به این نتیجه رسیدید كه دین اسلام دین حق است می توانید مسلمان شوید. او رفت و شروع به مطالعه كرد. در این بین چندین بار دیگر به من مراجعه كرد و در نهایت با ناراحتی گفت: «اگر مرا مسلمان نكیند من می روم و در وسط سالن داد می زنم و می گویم: من مسلمانم!»
گفتم حالا كه در پذیرفتن اسلام مصمم شده اید فردا كه روز میلاد است بیایید تا در طی مراسمی تشرف شما انجام شود. روز بعد، در بین مراسم گفتم این خانم می خواهد امروز به دین مبین اسلام مشرف شود. یكی از حضار گفت: «لابد این دختر عاشق یك پسر مسلمان شده و چون دین ما اجازه ازدواج او را نمی دهد می خواهد به صورت صوری مسلمان شود.» گفتم: «از صراحت لهجه شما متشكرم! ولی این طور كه شما گفتید نیست زیرا او در مورد حقانیت اسلام، مطالعه گسترده ای داشته است. به عنوان مثال در عقاید اسلامی چیزی به نام «بداء» هست كه می دانم هیچ كدام از شما چیزی از آن نمی دانید ولی این دختر خانم می داند، به هر حال او در آن مراسم مشرف به اسلام شد. خانواده وی كه مسیحی بودند با دیدن حجاب او، شروع به آزار و اذیت او كردند. این آزار و اذیت ها روز به روز بیشتر می شد به حدی كه مجبور شدم با حضرت «آیه الله مظاهری» تماس گرفته و جریان را با ایشان در میان گذارم. ایشان فرمودند: «آیا احتمال خطر جانی وجود دارد؟» گفتم: «بی خطر هم نیست.» فرمودند: «پس شما به ایشان بگویید می تواند روسری خود را بردارد.» ماجرا را به آن خانم ابلاغ كردم و گفتم: «می توانید روسری خود را بردارید.» او پرسید: «آیا این حكم اولیه است یا حكم ثانویه است و به خاطر تقیه صادر شده است؟» گفتم: «نه! حكم ثانویه است و به خاطر تقیه صادر شده است.» گفت: «اگر روسری خود را بر ندارم و به خاطر حفظ حجابم كشته شوم آیا من شهید محسوب می شوم؟» گفتم: «بله!» گفت: «والله روسری خود را بر نمی دارم هر چند در راه حفسظ حجابم جانم را از دست بدهم.»
البته بعد از این ماجرا خانواده او نیز با مشاهده رفتار بسیار مؤدبانه دخترشان از این خواسته صرف نظر كردند.



منبع: طنین یاس
طاهره بازدید : 92 دوشنبه 24 تیر 1392 نظرات (0)
روزي دختر سلطان مريض شد و مرضش شدت يافت پس دختر را نزدش آوردند تا دعا كند بلكه شفا يابد. پس دختر را در نزدش گذاشته و رفتند تا او برايش دعا كرده شفا يابد. برصيصا بايد مي‌گفت كه حضور دختر در اينجا براي دعا كردن لازم نيست. و بدون حضور او نيز مي‌شود دعا كرد، اما احتياط نكرده در دام شيطان افتاد، به دختر نگاه كرد و دچار حرام شد. عبادت‌هاي چندين ساله‌اش نيز نتوانست او را از انجام حرام باز دارد. سپس به خاطر فرار از اين رسوايي پيش آمده به وسوسه شيطان دختر را كشت و دفنش كرد. فرداي آن روز كه براي بردن دختر سلطان به نزد برصيصا آمدند و از دختر جويا شدند پس از جستجو، او را كشته و مدفون يافتند. پس دستور اعدام او صادر شد و او در اثر پيروي از شيطان و افتادن در دام شيطان در اثر نگاه به نامحرم، بالاخره آتش جهنم نصيبش شد.
بر اساس همين تأثير نگاه كردن در انسان است كه پيامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند:
« كسي كه ديده خود را از نگاه به زن نامحرم سيراب كند، خداوند در قيامت چشمان او را به‌وسيله ميخ‌هاي آتشين و آتش پر مي‌كند و چون حسابرسي مردم به پايان برسد، او را در جهنم مي‌اندارد.»
پس اين چشمي كه از نشانه‌هاي قدرت خدا و از نعمت‌هاي بزرگ اوست، اگر مراقبت و كنترل نشود باعث به انحراف كشيده شدن انسان مي‌شود و ممكن است يك نگاه و حتي نيم نگاهي باعث سياه‌بختي گردد. چون بنا به فرمايش امام صادق (علیه السّلام) « نگاه به نامحرم تيري است از تيرهاي زهرآگين شيطان و چه بسيار نگاهي كه حسرت‌هاي دراز به بار آورد. » مانند برصيصاي عابد كه گويند: فردي بود به نام برصيصا كه عابد زاهد و به عنوان فردي مستجاب‌الدعوه شناخته مي‌شد.

برگرفته از : نشریه بهار زندگي
طاهره بازدید : 165 چهارشنبه 12 تیر 1392 نظرات (0)
 هوا گـَـرم بود  نسيمـی  مُلايــم می وزيـد    

چه هنــری بود رقص ِ بلونــدی هايت در هوا    

چه خنـَـك مي شدی با آن آستيــن كوتاه   

 چه جذاب بـودی با آن عشـوه و خنده هـا   

 كنـــارم نشستـه بودی  و حس نكــردی  لـــــــــــذت مرا   

 وقتی راننــده  مــرا  "خانـوم"   خطــاب كرد   

                                                             و تــو را  "خانــومي"    ...   


 و مـن همچنان به " خانم"  بودن خود می بالم...



منبع : http://mosbataye-bahejab.blogfa.com
طاهره بازدید : 81 یکشنبه 02 تیر 1392 نظرات (0)

حضرت آیت الله خامنه ای:

آیا جنایتی از این بزرگ‌تر نسبت به زن هست که زن را با آرایش، مد و جلوه‌گری زیورآلات سرگرم کنند و از او به عنوان یک ابزار و وسیله استفاده کنند؟ امروز سر و سینه را از زیورآلات پر کردن و آرایش و مد و لباس را بت قرار دادن، برای زن انقلابی مسلمان ننگ است، چادر بهترین نوع حجاب و نشانه‌ی ملی ماست.

آیا حجاب از ضروریات دین است؟ حکم کسانی که به آن بی‌اعتنایی می‌کنند چیست؟

حضرت آیت الله خامنه‌ای:

اصل حجاب ضروری دین محسوب است، ولی بعضی فروع آن ممکن است ضروری نباشد و بی‌اعتنایی به اصل حجاب و عدم رعایت آن معصیت و گناه است.

حضرت آیت الله تبریزی:

اصل حجاب برای زنان از ضروریات دین است و حکم کسانی که به آن بی‌اعتنایی نمایند، حکم بی‌اعتنایی به سایر تکالیف دینی است.[1]



[1]. مجله ی نصیحت، شمارهی 149.

طاهره بازدید : 92 جمعه 24 خرداد 1392 نظرات (0)
خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟
اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید! بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد .تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد.
روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت...
شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....!
دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار فقط آمده بود گریه کند... دردش گفتنی نبود....!!!! رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد...وارد حرم شد و کنار ضریح نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن...
چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد...خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود رابه خوابگاه برساند...به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد...امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد...!انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!احساس امنیت کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!
یک لحظه به خود آمد...
دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته...!


منبع: حجاب ایران 
طاهره بازدید : 113 چهارشنبه 08 خرداد 1392 نظرات (1)
خودآرایی و خودنمایی نابه‌جای برخی دختران علاوه براین که برخلاف شرافت نفس و شخصیت و مقام محبوب بودن آنان است، غالباً باعث می‌شود که در دام مردان هوس‌باز فرو غلتند و حداقل نتیجه‌ای که عایدشان خواهد شد متوجه کردن چشمان ناپاک و جذب دل‌های بیمار به سوی خویش است.
قرآن کریم نه تنها امر به پوشش کامل و حجاب عفیفانه فرموده، بلکه از صحبت کردن زنان با ناز و عشوه و تحریک‌آمیز نیز نهی نموده تا مبادا بیماردلان در آنها طمع کنند:
(فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفا)؛ با نرمی و هوس‌انگیز سخن نگویید که بیماردل[در شما] طمع کند و به شیوه‌ای پسندیده که در نظر عقل و وحی به رسمیت شناخته شده سخن گویید.
طبق آیة کریمه، خودآرایی و نمایان کردن گردن، سینه، موها و...، سخن گفتن با ناز و کرشمه و خلاصه هر عملی که هوس‌انگیز و تحریک‌کنندة غریزة حیوانی در مردان بشود حرام است و زنانی که این رفتارهای منافی عفت را مرتکب می‌شوند و بادهن کجی و بی‌اعتنایی به وحی الهی، درصدد به دست آوردن همسر، محب و دل‌دادة خود هستند، بیمار دلانی‌اند که دل‌های مردان هم‌سنخ و هم‌اندیشة خود را بوده و جذب خود می‌کنند؛ از همین رو محبت و علاقه آنها نمی‌تواند برپایة انسانیت و عقلانیت باشد در نتیجه در ازدواج شکست می‌خورند.
ازدواج سالم و موفق، پیوندی است که براساس جذب و گرایش انسانی و عشق و راستین و همسر خواهی صورت بگیرد، نه برپایة تمایلات شهوانی و عشق دروغین.

طاهره بازدید : 89 جمعه 20 اردیبهشت 1392 نظرات (0)
بانوی باحجابی داشت در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد؛ خریدش که تمام شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندق‌دار زنی بی‌حجاب و اصالتاً عرب بود. صندوق‌دار نگاهی از روی تمسخر به او انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را می‌گرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می‌انداخت.
اما خواهر باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت و این باعث می‌شد صندوقدار بیشتر عصبانی شود!
بالاخره صندوق‌دار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم و این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه می‌خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور می‌خوای زندگی کن!»خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندق‌دار کرد… روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق‌دار که از دیدن چهرهٔ اروپایی و چشمان رنگین او جا خورده بود گفت:
«من جد اندر جد فرانسوی هستم… این دین من است و اینجا وطنم… شما دینتان را فروختید و ما خریدیم!»



منبع: مغ احمد
طاهره بازدید : 160 دوشنبه 02 اردیبهشت 1392 نظرات (0)
چارلز دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گه :

چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن  !؟؟

یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه خرابی دارند و خودشون رو نمیتونن کنترل کنن؟؟

  همایون لبخندی میزنه و میگه :

  ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده ؟ و هر مردی می تونه ملکه انگلستان رو لمس کنه؟!

  چارلز با عصبانیت می گه :

  نه!

مگه ملکه فرد عادیه ؟!!

فقط افراد خاصی می تونن با ایشون دست بدن و در رابطه باشن!!!

  همایون هم بی درنگ می گه :

خانوم های ایرونی همشون ملکه هستن!!!

                                                            درود بر تمام ملکه های  سرزمینم


منبع:  نیلوفری در آفرینش

طاهره بازدید : 72 دوشنبه 19 فروردین 1392 نظرات (0)

وقتی مشکی مد باشه خوبه

وقتی رنگ مانتو شلوار باشه خوبه

وقتی رنگ عشقه خوبه!

وقتی رنگ کت و شلوار باشه با کلاسه!

وقتی لباس های شب تو مهمونی ها مشکی باشه باکلاسه!

اما

وقتی رنگ چادر من مشکی شد

بد شد!

افسردگی می آورد!

دنبال حدیث و روایت می گردند

که رنگ مشکی مکروهه!

مشکی تا جایی که برای لباس های شما بود خوب بود و باکلاس به ما که رسید بد شد

من و متهم می کنید به افسردگی به دل مردگی

و من توی زندگی دنباله لحظه ای هستم که افسردگی گرفتم به حکم شما!

چرا حجاب را مساوی با افسردگی می دانید!

دوست دارم چادر مد شود

مشکی رنگ عشق باشد

عشق به خدا بدون افسردگی!

 

طاهره بازدید : 138 شنبه 10 فروردین 1392 نظرات (0)

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مؤدبانه گفت: ببخشید آقا! من میتونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟ مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری … خجالت نمی کشی؟ … جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور مؤدبانه و متین ادامه داد خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی بشین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم … حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم. مرد خشکش زد … همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد…



منبع: آشیانه دوستی

طاهره بازدید : 172 دوشنبه 21 اسفند 1391 نظرات (0)
هیچ باغبانی را سرزنش نمی‌کنند که چرا دور باغ خود حصار و پرچین کشیده است، چون باغ بی‌دیوار، از آسیب مصون نیست و میوه و محصولی برای باغبان نمی‌ماند.

هیچ کس هم با نام آزادي دیوارخانه خود را برنمی‌دارد و شبها در حیاطش را باز نمی‌گذارد، چون خطر رخنة دزد، جدی است.


هیچ صاحب گنج و گوهری هم جواهرات خود را بدون حفاظ، در معرض دید رهگذران نمی‌گذارد تا بدرخشد، جلوه کند و چشم و دل برباید، چون خود جواهر ربوده می‌شود.



طاهره بازدید : 152 دوشنبه 07 اسفند 1391 نظرات (0)

چه زیباست که رهبریِ یکی از تأثیرگذار‌ترین انقلاب‌های معاصر جهان، بر شانه‌های مردی سنگینی کند و در عین حال، قلب بزرگش سال‌ها فرمانبردار عشق یک زن باشد؛ زنی که از منظر چشمان عالمانه‌اش، مساوی مرد است و مانند مرد، آزاد در انتخاب سرنوشت و فعالیت‌هایش. زنی که از منظر امام، برای رسیدن به خواسته‌هایش، نیازی به مقابلهٔ با مردان ندارد و تنها کافی‌ست تا با حفظ شأن و مقام خودش، در بنای جامعهٔ اسلامی‌اش با مردان‌‌ همان جامعه مشارکت کند.



طاهره بازدید : 174 پنجشنبه 26 بهمن 1391 نظرات (0)
از زمانی که آدم و حوا با برهنه شدن، مجازات شدند و با برگهای درختان خود را پوشانیدند و از زمانی که تصویر ابتدایی ترین انسان ها در میان سنگواره ها و تصاویر درون غارها دیده شده تا اواخر قرن 19، بشر همواره عفت و حیا را رعایت می کرده است و تفاوت در فرهنگ، سلیقه و رنگ پوست هرگز نتوانسته مانع از رعایت فرمان درونی فطری و غریزی حیا شود.


اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 31
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 1,329
  • بازدید سال : 9,075
  • بازدید کلی : 21,050